سفارش تبلیغ
صبا ویژن
قالب وبلاگ

باشگاه هوشبری 922
 

51-

روزی مردی در بیابان راهزن خطرناکی را دید

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

ولی راهزن خطرناک آن مرد را ندید

خداروشکر که بخیر گذشت

تا حکایت بعدی خدا یار و نگهدارتان

52-

روزى 2 مسیحى خسته و تشنه در بیابان گم شدند

ناگهان از دور مسجدى را دیدند، دیوید به استیو گفت: به آن مسجد که رسیدیم من میگویم نامم حمید است تو بگو نامم سعید است.

استیو گفت:من به خاطر آب نامم را عوض نمیکنم

به مسجد رسیدند.

ملا گفت:نامتان چیست؟ ادامه مطلب...

[ دوشنبه 94/4/1 ] [ 10:0 عصر ] [ Ehsan Hasani ] [ نظرات () ]
.: Weblog Themes By SibTheme :.

درباره وبلاگ

Admin : Fariborz Nedaei
امکانات وب


بازدید امروز: 7
بازدید دیروز: 5
کل بازدیدها: 124260